دوران دانشجویی،
یه شب عزاداری بیت قسمتم شد.
از گرگان تا تهران رو
با اتوبوس بچه های نهاد رهبری رفتیم.
اول سفر،
نماینده نهاد که یکی از برادرهایی بودن که
باهاشون به شدت رودربایستی داشتم،
گفتن:
"خواهرا به نیت ۷۳ شهید کربلا، میخوایم ۷۳۰۰۰ صلوات بفرستیم.
هر کس هر چقدر میخواد بگه تا خواهر فلانی یادداشت کنه."
منم تو دلم گفتم بنده خدا چه سوتی داد
خواستم اصلاحش کنه
و به هوای اینکه آخر اتوبوس نشستم
و بنده خدا ما رو نمیشناسه
بلند گفتم:
"ببخشید آقای فلانی شهدای کربلا ۷۲ نفر نبودن مگه؟ "
ایشونم نه گزاشت نه برداشت
گفت:
" خواهر پاک باخته میگن امام حسین ع و ۷۲ تن از یارانشون
با امام ع میشن ۷۳ نفر. "
و
این گونه بود که من آخرین ترم دانشجویی رو
در افق محو شدم.
درباره این سایت