باز هم
ی , که , در ,های , نه ,س ,س ی ,ی ن ,را در ,سلام علیک ,ما را
سال نو آمده
و
ح س ی ن ؛
دعوتمان کرده است
بر سفره اش.
باز هم
محرم آمده است
بهاری که خزان میکند
عالم را
در فراقِ ح س ی ن.
نه!
نه!
باز هم
آماده است
خزانی که بهار میکند،
دل های مرده ی ما را.
شاید هم
زمستانی
که سرد می کند
آتشِ دوزخِ تابستانِ سوزانِ گناه آدمیان را.
می شود
تابستانی باشد
که
آفتابش ذوب می کند
دل هایِ یخ بسته و زمستانی ما را
در عشق ح س ی ن.
مهم نیست چه فصلی ست.
مهم
این است
که
ح س ی ن
آمده است
تا
بخرد ما را برای خودش
برای خدا.
باز هم
به رسم هر سال
کشتی نجاتش را
در این بحر روان ساخته
تا
جا مانده های سال های قبل را
برساند به ساحل کرب و بلا.
امسال را غنیمت بدان
نه برای اینکه
سال بعد کشتی نباشد
نه.
برای آن
که
شاید سال بعد
تویی نباشی
که
سوار بر کشتی اش شوی
و
به ساحل برسی.
+ دعاگویتان هستم
در این شب های رحمت دعایمان کنید.
+ آجرک الله یا بقیه الله.
درباره این سایت