خواب دیدم

  در دریا بودم

  دریای پر موج

 دریای متلاطم.

 باد های پشت سر هم،

 خوف ناک بود وصف حالم.

 ترسیده بودم.

 دلبسته ی دریا بودم

 ولی

 ترسیده بودم.

 کشتی آمد.

 حالا،

 سوار بر کشتی بودم.

 کشتی که یک پهلویش،

 شکسته بود.

 مرا برد

 برد

 از میان موج هایی

 که

 پی در پی می آمدند،

 برد

 و

 به ساحل رساند.

 چه آرامش عجیبی داشت

 رسیدنم به ساحل.

 بلند شدم.

 دوباره خوابیدم.

 باز همین خواب را دیدم.

 با این تفاوت که این بار

 با همان کشتی،

 دوستانم را

 نجات می دادم.


 +خواب دیدم می روی

 تعبیر آمد میرسی


در حسرت هم جواری ام...

ارباب به دادم نرسی، می میرم...

قدیمی ترین رفیقم ح س ی ن ...

 کشتی ,خواب , برد , ترسیده ,ساحل ,آمد ,دریا بودم , ترسیده بودم ,بودم  کشتی ,خواب را ,همین خواب

مشخصات

تبلیغات

آخرین ارسال ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها

پرشین ماینر کتابخانه‌ی شیعه ıllıllı بازی دان ıllıllı هاتف چای ودمنوش صادراتی ایران آیاسار یک فیلم یک زندگی مرجع اطلاعات وب شرح دانشگاه نوشت های من...